** درد و دل حضرت ولی عصر با امام حسین (ع) **

 

حسین جان ، مهدی ام مهدی خسته،

دلم از بی وفایی ها شکسته ...

 

حسین جان ، مانده ام تنهای تنها،

شده کرب و بلایم کوه و صحرا...

 

حسین جان ، کاش من جای تو بودم،

چو یارانت بُدم گِرد وجودت ...

 

شما گفتی ولی آنها نرفتند،

مرا یاران همه ، یک یک برفتند...

 

حسین جان ، مهدی ام مهدی خسته،

دلم از بی وفایی ها شکسته...

 

حسین جان، سال ها در انتظارم،

هنوز حسرت به یاران تو دارم...

 

حسین جان ، انتقام نگرفته ام من،

به جای امّتم شرمنده ام من...

 

حسین جان ، قطعه قطعه جسم اکبر(ع)،

سر افتاده"ی علی اصغر(ع)...

 

دو کتف خونی و مشک ابالفضل(ع)،

کنارعلقمه اشک ابالفضل(ع)...

 

صدای ناله"ی جانسوز زهرا(س)،

فرار کودکان در دشت وصحرا...

 

همه منزل به منزل در اسارت،

چنان که شد به آل تو جسارت...

 

حسین جان ، مهدی ام مهدی خسته،

دلم از بی وفایی ها شکسته ...

 

هر آنچه عمه ام زینب(س) کشیده،

بود هر صبح و شام در پیش دیده...

 

ز قلبم میزند بیرون شراره،

چه کاری سخت تر از انتظاره...

 

حسین جان ، از شما شرمنده هستم،

گناه امّتم بسته دو دستم...

 

چه قدر دیگر بگویم من به امّت،

دعا باشد کلید قفل غیبت...