المهدی قزوین آبیک 1450


دانلود سخنرانی استاد رائفی پور - کربلا - جریان شناسی مردم کوفه - 19 تا 21 آذر 93

 

دانلود سخنرانی جدید استاد رائفی پور

موضوع: جریان شناسی مردم کوفه

هیئت ثارالله شهر کربلا – 19 تا 21 آذر 93

 

کلیپ صوتی سخنرانی جدید استاد رائفی پور در شهر کربلا تاریخ 19 تا 21 آذر 93 برگزار گردیده رو آماده دانلود کردیم.

شما هم اکنون می توانید سخنرانی استاد علی اکبر رائفی پور را با لینک مستقیم و به صورت رایگان از سایت یاس دانلود دریافت نمایید.



دانلود سخنرانی های استاد رائفی پور

دانلود سخنرانی های استاد رائفی پور

 

برای وارد شدن به صفحه ی لیست سخنرانی ها


روی عکس کلیک کنین



حاج سعید قاسمی - عاشورا 93 فکه

http://bayanbox.ir/id/1405940101716642469?view

 [ عاشورا فکه 1393 / سخنان کوبنده در جمع عزاداران حسینی ]

با سخنرانی حاج سعید قاسمی  |  آبان 1393



حاج سعید قاسمی - غرفه خبرگزاری فارس

http://bayanbox.ir/view/9062661209135925448/ghasemi-fars.jpg

نمایشگاه مطبوعات - غرفه خبرگزاری فارس

 [ دریافت فایل صوتی و تصویری ]

با سخنرانی حاج سعید قاسمی  | آبان 1393

همه می‌دانند ادعای « مذاکره در کربلا» ناشی از انحراف فکری است

کور خوانده‌اند که جمهوری اسلامی تسلیم وندی شرمن و جان کری شود




حاج سعید قاسمی - اربعین 93 شبکه دو سیما


http://bayanbox.ir/view/2313933456031063852/hajsaeed-arbaeen93.jpg

 [ دریافت فایل تصویری ]

سخنان حاج سعید قاسمی  | آذر 1393

 [ شبکه دو سیما ]

در مورد پیاده‌روی عظیم اربعین در کربلا



دانلود کلیپ



حاج سعید قاسمی، سرداری برای جنگی که هست



خلاصه‌ی کلام این که پدیده ای به نام حاج سعید قاسمی رزمنده ی امروز است که آن جایی که انقلاب نیاز دارد مستقیماً وارد می‌شود و نه تنها خودش که بخش زیادی از نسل سوم را با فضای انگیزشی همراه می‌کند. و سعی می کند تا حماسه‌ی دیروز را در جنگ‌های امروز و فردای انقلاب ادامه دهد.
بسم الله الرحمن الرحیم
چندی پیش، بعد از سال‌ها، حضور دوباره‌ در جلسه‌ای که حاج سعید قاسمی سخنرانش بود، اهمیت بازخوانی شخصیتی به نام سعید قاسمی را برای انقلاب در ذهنم پررنگ کرد، لذا از میانه‌ی سخنرانی تلاش شد، به سعید قاسمی نه از منظر یک مخاطب که یک تحلیل گر نگاه شود.
از نوستالوژی سرباز قدیمی تا سردار جنگی که هست
پیشتر در دریادداشت‌هایی مانند جنبش عدالتخواه دانشجویی علمدار خط سوم است ، [فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ] [فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ] به برخی آسیب‌های فعالیت‌های بعد از جنگ جریان حزب‌الله اشاره شد. به نظر می‌رسد مهم‌ترین مورد ترویج نگاهی بود که بسیج و حزب‌الله به مثابه‌ی انسان انقلاب اسلامی را منحصر در نوستالوژی سرباز از جنگ برگشته می‌دید. که نگاه به گذشته‌ی خویش و حماسه‌ی دیروز در جبهه‌ها دارد و به دلیل عدم توانایی درک اقتضائات محیط جدید، دچار لکنت زبان در برقراری ارتباط با محیط خویش است. لذا یا منزوی می‌شود و رفتارهای گذشته‌گرا در پی می‌گیرد یا در نظم اجتماعی اخلال ایجاد می‌کند.
اما همان گونه که در یادداشت [فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ] برشمرده شد، بعضی ویژگی‌های خاص انسان انقلاب اسلامی، بعضی نمونه‌ها و تیپ ایده‌آل‌ها و رویدادهای رسانه‌ای منحصر به فرد آفریده شده‌ی انسانی انقلاب، شمول داشتن عامّ این نگاه را نقض می‌کند. بررسی پدیده‌ای به عنوان سعید قاسمی و نحوه‌ی نقش‌آفرینی او می‌تواند به خوبی این نقص را بنمایاند.
زندگی حاج سعید قاسمی
سعید قاسمی دانشجوی ورودی پیش از انقلاب دانشگاه علم و صنعت است که همان زمان جذب فعالان اسلامی که بعدها انجمن اسلامی دانشگاه را شکل می‌دهند می‌شود. بعد از فعالیت‌های دانشگاهی با شروع ناآرامی‌های کردستان رهسپار کردستان و سپس جبهه‌های جنوب می‌شود و پا به پای احمد متوسلیان و ابراهیم همت در تیپ و بعدها لشگر 27 محمد رسول الله (ص) نقش‌آفرینی می‌کند.
حضور در کردستان و سپاه منطقه 7 و مسئولیت دفتری در دفتر فرمانده سپاه منطقه 7 (شهید بروجردی) در سال 1358، پیوستن به سپاه مریوان به فرماندهی حاج احمد متوسلیان و جانشینی شهید عباس کریمی در واحد اطلاعات و عملیات سپاه در سال 1360، فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات تیپ حضرت رسول (ص) در عملیات بیت‌المقدس و راهی لبنان شدن بعد از فتح خرمشهر همپای تیپ محمد رسول الله(ص) و عهده‌داری فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات قوای اعزامی به لبنان، جانشینی شهید عباس کریمی و فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات در عملیات رمضان، فرماندهی واحد اطلاعات و عملیات لشکر حضرت رسول(ص) در عملیات‌های والفجر مقدماتی ، والفجر 1 ، مسلم بن عقیل و والفجر 3 و 4 در سال 1361، معاونت اطلاعات سپاه منطقه 10 تهران به فرماندهی شهید عباس کریمی در سال 1362، جانشینی تیپ ویژه اطلاعات و عملیات حر بن یزید ریاحی به فرماندهی حسین الله کرم در سال 1362، جانشینی فرماندهی اطلاعات و عملیات قرارگاه نجف در سال 1363، معاونت طرح و برنامه سپاه تازه تأسیس ولی امر به فرماندهی سردار عروج در سال 1366، فرمانده محور عملیاتی در عملیات مرصاد در سال 1367 جزو اهمّ کارهای سعید قاسمی در دفاع مقدس است.
آوینی سعید قاسمی را چگونه معرفی می‌کند؟
روحیه ی فرماندهی او موجب می شود در جبهه‌های جنوب و غرب نقش‌آفرینی‌های مهمی را بر عهده بگیرد. این اهمیت حتی خود را در کارهای شهید آوینی (مستند مرصاد) نشان می‌دهد:
«آقا سعید فرمانده این محور عملیاتی، همان کسی بود که ما در جستجوی او بودیم. او مظهر همان روحی است که حزب‌الله را از انسان‌های دیگر جدا می‌کند، و البته در میان رزم‌آوران ما دلاورانی چون سعید کم نیستند… باز هم بالاخره مصاحبه ما با آقا سعید ناتمام می‌ماند و حسرت ادامه صحبت‌های او بر دل ما، او یکی از پرورده‌های میدان رزم و جهاد فی سبیل‌الله است واگر انقلاب اسلامی،هیچ دستاوردی جز پرورش انسان هایی این چنین نداشت باز هم می ارزید تا حزب الله،جان و سر خویش را فدای حفظ آن کند.»
این همکاری بعدها بعد از پایان جنگ جدی‌تر می شود و خاطرات متعددی نیز بین سعید قاسمی و مرتضای آوینی ایجاد می‌کند و در نهایت روز عروج آوینی نیز سعید قاسمی در حال روایت‌گری و هدایت گروه است. سعید قاسمی تا سال‌ها به نقش‌آفرینی در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می‌پردازد، و این نقش‌آفرینی او را به سوریه و لبنان و بوسنی و… هم می‌کشد.
دغدغه‌های فرهنگی سعید قاسمی
اما علاوه بر بعد نظامی‌گری، ورود در فضای فرهنگی نیز برای سعید قاسمی جدی می‌شود. پس از زمین خوردن[فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ]، سعید قاسمی همگام با چهره‌هایی نظیر سیدسلیم غفوری و دکتر محمد صفری با از خودگذشتگی بار دیگر، علم مجموعه را بلند می‌کند و به تولید مستندهای مختلف در مورد دفاع مقدس، مسائل اجتماعی و از همه مهمتر دغدغه‌های بین المللی انقلاب اسلامی می پردازد.
از همه مهم تر سعید قاسمی که برای نسل دوم انقلاب از منظر فرمانده ای دلیر و یک فعال فرهنگی شناخته شده است، برای نسل سوم در قامت یک سخنران انقلابی که بازتولیدکننده‌ی شور انقلابی و روایت‌گر دفاع مقدس است، شناخته می‌شود.
سعید قاسمی در طول این سال‌ها با کلید زدن حرکت‌های خاص فرهنگی مثل عاشورای فکه، یادواره ی شهدای حج خونین، واقعه ی طبس و… به نوسازی حرکت حزب‌الله دامن می‌زند، در عرصه‌های مختلف سیاسی مثل فتنه و مذاکره با آمریکا و… ظاهر می‌شود و به هدایت می‌پردازد؛ به تأسیس و نقش آفرینی مستقیم یا غیر مستقیم در بعضی حرکت های دانشجویی و مردمی مثل جنبش عدالتخواه دانشجویی، تحصن فرودگاه مهرآباد، موسسه‌ی عصر کتاب و خیزش نو، اتحادیه بین‌المللی امت واحده‌ و… دست می‌یازد.
سعید قاسمی در لباس استاد معماری
در کنار همه‌ی این ها سعید قاسمی استاد دانشگاه است آن هم نه یک دانشگاه نظامی و رشته‌های مرتبط که استاد معماری دانشگاه شهید رجایی! و بر خلاف ظاهر نظامی در این‌جا صاحب‌نظر هم هست و وارد بحث هم می‌شود.
اما از همه مهم‌تر بررسی سعید قاسمی در مقام سخنران محلّ تامّل جدی است.
حاج سعید به مثابه یک سخنران
عدم مغلق‌گویی و استفاده از ادبیات کوچه بازاری ضمن حفظ محتوای راقی در سخنرانی‌ها عنصر محوری و مهمی است که باعث شده است سعید قاسمی از همه طیفی علاقه‌مند داشته باشد از کارگر و کارمند تا دانشجو و طلبه و… و از تحصیل کرده تا بی‌سواد و… و چه بسا با وجود محوریت بیشتر حرکت‌های فرهنگی و حضور دانشگاهی حاج سعید، بیش از همه اقشار فرودست و کم‌تر دانشگاهی شیفته‌ی او هستند. یعنی روحیه‌ی مردم‌گرایانه‌ی او از طرف اقشار مختلف مردم و علی‌الخصوص اقشار فرودست جامعه مورد استقبال قرار گرفته است.
دمیدن شور و انگیزش انقلابی در میان شنوندگان و تشجیع آن‌ها برای کنش انقلابی. این شور و انگیزش از آن‌جا که واقعی و بازتولید شخصیت خود سعید قاسمی است در جان شنونده می‌نشیند و سعید قاسمی نیز نقش بازی نمی‌کند، خود حاج سعید است که از کوره در می رود، عصبانی می شود، روی میز می کوبد و حتی بعضاً با همان ادبیات عادی و فراگیر متلک هایی را نثار مسئولین و خائنین یا ساکتین می‌نماید. اهمیت این شور به حدی است که مخاطب حتی با وجود تکراری بودن مباحث برای خودش، باز هم پای آن می‌نشیند و قابل انتقال نیست. بسیاری کسان تلاش کرده‌اند با این ادبیات و لحن صحبت کنند، اما طبیعی بودن نوع زندگی حاج سعید و مصنوع بودن آن‌ها کار را به جایی رسانده که افکار عمومی چنین نقش بازی کردن هایی را برنتابد و این افراد به «حاج سعید بازی» متهم شوند. (شایان ذکر است این تجربه در مورد [فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ] نیز بود و تلاش برای تکثیر او از جانب سایر لشگرهای شهرستان ها بی‌نتیجه ماند. حتی بعضی نقل‌ها از تلاش صدام برای بازتولید ناموفق حاجی بخشی در ماه‌های انتهایی جنگ می‌گوید.)
حاج سعید روایتی از انقلاب و جنگ دارد که با روایت های دیگر متفاوت است. در این روایت، انقلاب و امام به مثابه ی پدیده های بی نظیر و احیا کنندگان مجد و عظمت جهان اسلام شمرده می شوند که «آقا روح الله» راه اصلی را مشخص کرده و همه ی دنیا را علیه ما برانگیخته است. این روایت به «ده سال» بودن دفاع مقدس تاکید دارد که قبل از شروع جنگ تحمیلی با عراق هم ما داشتیم در نبردی مقدس با تجزیه طلبان و منافقین و… می‌جنگیدیم. این جنگ همه‌ی دنیا را مقابل ما علم کرده و ما نه با عراق که با 18 یا 33 ملیت می‌جنگیده‌ایم و نمونه‌ی جدی آن نیز اسرایی است که از کشورهای عرب منطقه تا یوگوسلاو و صرب و بوسنیایی و… را درونش جا می‌دهد. این روایت به خوراندن جام زهر به امام تاکید می‌کند و ضرورت بازخوانی «آقا روح‌الله» را همراه خود دارد.
روایت حاج سعید نه از جنگی که بود که از جنگی که هست می‌گوید، از راه ناتمامی که در دفاع مقدس آغاز شده است و هنوز قدرت‌های دنیا در حال دندان‌قروچه رفتن برای آن هستند. و باید برای دفاع از آن بیدار بود و آمادگی کسب کرد. این خطر که در قالب حمله‌ی نظامی حتمی دشمن و ناآمادگی لشگر خودی و عدم آموزش نظامی دیدن و ساماندهی شدن آن و بعد از فتنه 88 علاوه بر آن به فتنه‌ی جدید اشاره می‌نماید. و به حتمی بودن آن و آمادگی برای شهادت اشاره دارد که مشخص نیست کجا واقع می‌شود، در نبرد با مارینزهای امریکایی، در دفاع از بیت رهبری، در نبرد در سوریه، در لشگر امام زمان یا درگیری‌های خیابانی فتنه و… اما باید برایش آماده بود و با رویکردی پذیرنده و فعال نه نوستالوژیک به این شهادت محتوم نگاه می‌شود. و از همه مهم‌تر این که خود حاج سعید به صرف دعوت اکتفا نمی‌کند، و خود در موارد این‌چنینی هدایت عملیات و کنش را نیز در دست گرفته و نقش آفرینی می‌کند. خیلی اوقات این نقش‌آفرینی در قامت جمع کردن دیگرانی است که از سر پذیرش این مدل وارد می شوند و حتی حاج سعید در این میانه زندگی عادی خودش را ادامه می‌دهد، قرارهایش را برگزار می‌کند، اما کمک می‌کند، ناگهان می‌بینی مشغول شستن ظرف‌های جمع است یا… از همه مهم‌تر همین مسئله است که او را در صحنه می‌یابی.
این روایت و سخنرانی‌ها عناصر خیلی متکثّری ندارد، اتفاقاً تکرار آن زیاد است. از نوارهای موجود 72 حاج سعید تا نوارهای امروز شاید خیلی تغییر پیدا نشود. تأکید بر ده ساله بودن دفاع مقدس، تأکید بر اقدامات و راه آقا روح‌الله که یک عده می‌خواهند پاکش کنند، قطعنامه و عوامل دادن جام زهر، شهید آوینی، hello my friend و برخوردهای حافظان صلح سازمان ملل بعد از پذیرش قطعنامه و درس‌های آن برای امروز ما، خیانت‌کاران داخلی، ماجراهای سال 84 و رأی آوردن احمدی نژاد علی‌رغم خواست نخبگان، حمله‌ی قریب‌الوقوع دشمن به مقاومت و ایران اسلامی و ضرورت آمادگی برای آن، خط‌های غلط بچه‌های حزب‌اللهی و… عناصر شاید تکراری باشد، اما شنونده‌ی حاج سعید تشنه‌ی این تکرارهاست. تکرارهای او از جنس تکرارهای تربیتی و تلقینی است. این تکرار هم تکرار مدام و بازخوانی اصول است مخاطب حتی در حال پیش‌بینی صحبت‌ها یا اقدامات حاج سعید است، بحث فتنه و مهندس که می‌شود منتظر «مهندس، چرا بنزین تموم شد؟» بحث قطعنامه که می شود بحث «hello my friend»، کنت دومارانش و جنگ جهانی چهارم و… است و حتی با او تکرار می‌کند. این علاقه هم کنش عاطفی و نظیر علاقه به یک هنرپیشه یا ستاره‌ی ورزشی نیست، از سر ارادت به آرمان و افق‌هایی است که او تکرار می‌کند و علاقه به همرنگ و همراه آن شدن.
لحن طنز حاج سعید از عناصر مهم سخنرانی است، مخاطب آماده است که حتی لحظات عصبانیت حاج سعید این زبان طنز را ببیند و یک‌هو مثلاً «یوهو» بشنود، یا فلان مسئول عرب «ابوشیمبل» خطاب شود، یا در جواب خطرات حمله‌ی آمریکا بشنود «بزنه زمین هوا میری نمی دونی تا کجا می‌ری» و… .
این طنزها هم نه از سر لودگی که از سر درد است. از سر نمایش خط های غلط و تمسخر آن ها برای بیدار کردن مخاطب است و همین طنزها موجب می شود کلام حاج سعید سریعاً رسانه ای و پخش شود. این پخش شدن خیلی اوقات از طریق رسانه های رسمی نیست، حتی حاج سعید در بسیاری از آن‌ها مثل صدا و سیما امکان حضور ندارد و خود او نیز بعضی اوقات مثل سالگرد شهادت آوینی در پاسخ خبرنگار صدا و سیما می‌گوید در تحمیق مردم با صدا و سیما شریک نمی‌شوم، اما مخاطبان اصلی او که فعالان دانشجویی و مردمی و رسانه‌ای حزب‌الله هستند آن را می‌یابند. این طنزها پیام هم دارد، مثلاً برای نشان دادن ضرورت انتخاب جهت درست و عدم سرگرم شدن در کارهای حجمی بی‌محتوا روی اتوبوس‌های کاروان فکه در عاشورا می‌نویسد «مردان آنجلس اعزامی از فیلادلفیا» که به زنده ماندن روح جهاد و شهادت و عدم کارهای فرمالیستی و صورت‌گرایانه در نسلی اصیل از بچه های جنگ اشاره دارد.
حاج سعید دغدغه‌ی مناسبت‌های فراموش‌شده‌ی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی را دارد؛ کشتار حج خونین، فتح سفارت آمریکا، سالگرد شهید آوینی، واقعه‌ی طبس، ،آزادی جنوب لبنان، سالگرد شهادت مغنیه، فتح خرمشهر و مناسبت‌هایی از این دست، جاهایی است که حاج سعید حضور جدی دارد، یا خودش اصلاً عامل اصلی زنده ماندن بعضی از این‌هاست. اساساً یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های او نادانسته‌های حزب‌الله است. به ویژه از سرمایه‌های انقلابی. این، هم در سخنرانی‌ها هم در روابط با اطرافیانش اتفاق می‌افتد، علاوه بر توضیح بعضی موارد ناگهان؛ به طور نمونه بعد از تعطیلات عید از همه می‌پرسد چند کتاب در این تعطیلات خواندی و… .
رویکرد انتقادی حاج سعید که هم وضعیت آرمانی جمهوری اسلامی و بسیجی به مثابه‌ی انسان انقلاب اسلامی را در نظر دارد، و تقریباً جز امام و رهبری و حاج احمد و بعضی از شهدا هیچ‌کس حتی سپاه از تیغ نقدش درامان نمی‌ماند. شاید ابتدا این رویکرد، رئالیسم سیاه و یأس آفرینی به نظر برسد، اما بر عکس دیده می‌شود که این نوع تعامل کاملاً امید‌آفرین و حرکت‌آفرین است. و نزدیکان به حاج سعید و پی‌گیری‌کنندگان نوع تعامل او جزو فعال‌ترین بدنه‌های جریان حزب‌الله به شمار می‌آیند. یعنی این نقدها به جای کشاندن مخاطب به انزوا و دوری از حاکمیت او را فعالانه وارد عمل می‌کند. فضای عدم رضایت از وضع موجود او را همه‌جا به سمت وضعیت مطلوب رهنمون می‌کند. کار سطحی و آماتور و بی‌نظمی را نمی‌پذیرد. صریحاً از این که جمعیت خوبی به برنامه نیایند یا دوربین‌های خارجی جایی که می خواهد راحت حرف بزند باشند، یا وقتی خیلی شاکی است و می‌خواهد راحت حرف بزند و احیاناً به زبان بچه‌های جنوب شهر متلکی را نثار کند منتهی حضور خواهران مانع است، شاکی می‌شود. اما متوجه نیز هست که رشد و فعالیت نیرو مهم است، باید نیرو هر از چندی ولو بهترین کارها را نکند به نوعی درگیر حرکت انقلابی خوب باشد.
حاج سعید به شدت انتقادی عمل می‌کند حتی می‌گوید سپاه به دنبال بسیجی دیجیتالی و قطره‌چکان نه ماشه‌چکان است و همه نهادها و حزب الله و… ول داده اند. اما ضمن آرمان‌خواهی حداکثری به شدت هم حسابگرانه عمل می‌کند. مثلاً نگاهش این است که مذاکره با آمریکا غلط است تا تهش می‌ایستد، به دنبال نقش‌آفرینی خیلی تند در ماجرای تفنگ‌داران دریایی انگلیس است، اما می‌داند در جمهوری اسلامی زندگی می‌کند. از چیزهای پیش پا افتاده یا مواردی که صرفاً به ضرر نیروهای خودی است مثل حمله به سفارت‌ها که دعوای دو سر حزب‌الله بسیج-نیروی انتظامی است، نه امروز که از ابتدای این وقایع از ابتدای دهه‌ی هشتاد مخالف است: «ما برای این تکلیف بدور از احساسات آمده ایم و این حرکت عقلانی و شعوری است باید مواظب باشیم فشنگ‌ها را هدر ندهیم شما به تهران آمده اید برای تخزین انرژی نه تخلیه. آن چیزی که این چهار روز اتفاق افتاد ما هی گفتیم برادر انرژی را هدر نده هدف گرفتن سفارت‌خانه‌ها نیست الحمدلله که بچه‌های ما با منطق و شعور و با پوشش رسانه‌ای در نقطه رهایی حاضر شدند و انقلاب که نشده ما برویم پایگاه بگیریم بعد هم نباید آبروریزی کرد سه شبانه روز هی بزنیم به سفارت مصر آخر هم نتوانیم بگیریم والفجر 1 والفجر 2… اگر نمی‌توانید بگیرید بگویید ما نیم ساعته بیاییم بگیریم کلید تحویلتان بدهیم. زشت است با نیروی انتظامی درگیر شدید و… برنامه ما شکست شیشه‌ها نیست برنامه ما بازخوانی و روخوانی تفکر فراموش شده امام است موفقیت آن‌جاست اگر بتوانیم از این جریان احساسی به یک موج عقلانی برسیم که چه باید کرد همان سؤالی که امروز همه ما در آن مانده ایم و کلافه ایم…» ([فقط کاربران عضو می توانند لینک ها را مشاهده نمایند ])
در ضمن این که حواسش هست در جمهوری اسلامی زندگی می کند نه حکومت طاغوت: «مسئولین عزیز ما تحت ولایت شما هستیم تکلیف را مشخص کنید. اگر ما در یک کشور دیگر بودیم خودمان تصمیم می گرفتیم چون آنجا ولایتی وجود ندارد آننجا حزب الله خودش تصمیم می‌گیرد ولی اینجا خودمان تصمیم نمی گیریم… ما نباید برویم بیت رهبری سئوال بپرسیم و این چرندیاتی که ما باید همه جا پشت سر رهبری باشیم.
فکر درست این است که سرباز 20 کیلومتر جلو فرمانده می ایستد. ما سرباز صفریم! صفر جلوی رقم عدد محسوب میشود. رهبر یک است و ما صفر‌های جلو و فدایی ایشان. صفر پشت رقم هیچ است. اما صفر جلوی عدد ارزش دارد؛ یک میلیون، ده میلیون، بیست میلیون، همان بیست میلیونی که به آقا روح الله قولش را دادید.»
این حسابگری عقلانی و انقلابی غیرمحافظه‌کارانه تفاوت خودش را با نمونه‌های بدیل در لحظات حساس نیز نشان می‌دهد، مثلاً همان سعید قاسمی فعال در فتنه و مقابله با منحرفین و مذاکره با آمریکا می‌فهمد وقتی رهبری در خانه‌نشینی رییس جمهور به دنبال آرام کردن فضاست، نباید فضا را مشتعل کند.
حاج سعید از ابتکار هم به شدت استقبال می کند. حالا این ابتکار در زمان جنگ 33 روزه اعزام زمینی به لبنان است که بعدها در قالب کاروان‌ها صورت واقعی می یابد. در زمان جنگ غزه تحصن فرودگاه مهرآباد است، بعد هم کاروان آزادی است. برای یوم النکسه از کاروان موتور سواری از میدان فلسطین تا جماران استقبال می کند. جایی هم مثل خانه نشینی احمدی نژاد حرف زدن را تکلیف نمی بیند، اما انتخابات که می شود و جناح راست در حال بازگشت است حاضر است در جمع بچه حزب اللهی ها به نشانه ی اعتراض سخنزانی کند.
حاج سعید بیش از همه دغدغه‌ی ساماندهی حزب‌الله را دارد چه در فضای نظامی چه در فضای فرهنگی و سیاسی. از همه می‌پرسد آماده هستی؟ آموزش نظامی دیده‌ای؟ فرمانده‌ات کیست؟ در فضای فرهنگی مجمع الجزایری خط‌ات کجاست ارتباطاتت چگونه است.
به ضرورت الگوسازی برای مخاطب چه از رفتگان چه از ماندگان بدون بت‌سازی هم توجه دارد، و این الگوسازی را هم در کمال خلوص انجام می‌دهد، مثلاً در مقابل جمع به پای بخشی بوسه می‌زند، یا از یک نیرو یا کار خوب ولو کوچک دفاع می‌نماید.
مخاطب حاج سعید عام نیست. البته حرف هایش جوری است که راحت می تواند در فضای عمومی هم بزند، اما او خودش دنبال مخاطب قرار دادن بسیجی‌ها و حزب‌اللهی‌هاست و اساساً انتظار مخاطب عام را ندارد و این هم باعث می‌شود بتواند پیام خالصش را ارائه دهد. و مخاطب‌های خالصش را هم بیابد. ارتباطات حاج سعید با اطرافیان و مخاطبانش هم کاملاً انسانی است. البته انقلابی‌ترها و پایِ‌کارترهایی که صرفاً مستمع و همیشه در حال سوخت‌گیری نیستند برای او ارج و قرب بیشتری دارند، آن ها را در عملیات‌ها و سخنرانی‌های خودش می‌یابد و با فرد فرد آن‌ها ارتباط دارد، هر کدام را که مدتی نمی‌بیند صریح پی‌گیری می‌کند که فلانی مثلاً فلان‌جا و فلان‌جا و فلان‌جا غیبت زدیم برایت. یا از آن‌ها می‌خواهد که مثلاً در فلان کار انقلابی فلان گروه حاضر باشند، ولو طرف پیرزن مادر شهیدی است که عاشقانه قربان صدقه‌ی صفای بسیجی حاج سعید می‌رود و او هم ضمن ابراز ارادت یادش هست که ما به دنبال مریدپروری نیستیم، و باید حتی همان پیرزن را هم به حضور در فلان برنامه‌ای که شاید جای جوانان باشد، تاکید کند.
خلاصه‌ی کلام این که پدیده ای به نام حاج سعید قاسمی رزمنده ی امروز است که آن جایی که انقلاب نیاز دارد مستقیماً وارد می‌شود و نه تنها خودش که بخش زیادی از نسل سوم را با فضای انگیزشی همراه می‌کند. و سعی می کند تا حماسه‌ی دیروز را در جنگ‌های امروز و فردای انقلاب ادامه دهد.



بیوگرافی سردار حاج سعید قاسمی

سردار قاسمی کیست؟





سردار سعید قاسمی از جمله فرماندهان سالهای دفاع مقدس است. راوی جنگی که پس از سالهای دفاع مقدس همراه با شهید سید مرتضی آوینی عازم دیار جبهه بود، این روزها در دهه پنجاه عمر خود روزهای جوانی در جبهه را مرور می کند و مواضع اش به مذاق خیلی از سیاسیون و یاران قبلی اش خوش نمی آید.

سردار قاسمی کیست؟
نام وی بیشتر در مراسم های یادبودی برده می شود که برای حاج احمد متوسلیان و سید مرتضی آوینی برگزار می گردد و گاهی اوقات نیز مصاحبه هایی از وی منتشر می شود با عنوان کارشناس مسایل استراتژیک. وی همرزم جاوید الاثر متوسلیان در لشگر محمد رسول الله (ص) بود. بعد از پایان جنگ این آوینی بود که سراغ او رفت تا همراه دوربین اش باشد. قاسمی از معدود افرادی بود که در منطقه عملیاتی فکه -محل شهادت آوینی- شاهد لحظه شهادت «سید اهل قلم» بود. حضور و سخنرانی آتشین وی چهره ای محبوب از «حاج سعید» بین بخشی از جوانان مذهبی و بسیجی ساخته است .

همچنین بیشترین انتقادات مربوط به فرماندهان سابق جنگ که هم اکنون مسئولان مملکتی هستند از سوی سردار قاسمی بیان می شود. وی بارها در اظهارات خویش که رنگ و بوی سیاسی دارد به رویکرد برخی سرداران سابق جنگ و حتی فرمانده سپاه پاسداران یعنی محسن رضایی کنایه گله کرده است. وی در یادواره 10 هزارمین سالروز اسارت چهار دیپلمات ایرانی با تاکید بر معین کردن خط فرماندهان جنگ و سربازان آن در جنگ نرم با انتقاد از برخی دوستان خود خاطرنشان کرد: امروز بیشترین پیچیدگی‌هایی ما از هم‌لباسی‌هایمان است متأسفانه بیشتر از خودمان درجه، ریش و نعلین دارند.
«حاج سعید» و حوادث بعد انتخابات
قاسمی قبل از انتخابات بارها در جمع های دانشجویی علنا از محمود احمدی نژاد حمایت کرده است. وی بعد از انتخابات ریاست جمهوری و پیروزی احمدی نژاد ، دولت های نهم و دهم را «دولت زنده کردن خط امام (ره)» نام نهاد. قاسمی در مهرماه امسال در دانشگاه امام صادق(ع) صریحترین موضع را مقابل حوادث بعد از انتخابات گرفت.

وی سایه بنی صدر بر جنبش سبز را مستدام دانست و با انتقاد از اظهارات فرزند شهید همت در حمایت از جریان موسوی با بیان اینکه وی را در دانشگاه ها چیزخور کرده اند گفت: وقتی فرزند همت این حرف‌ها را می‌زند باید شبها خون گریه کنم.
وی در این سخنرانی علاوه بر حمله به سران اصلاحات، رییس دانشگاه آزاد،حتی مجید مجیدی گارگردان فیلم انتخاباتی موسوی را بی نصیب نگذاشت و در خصوص اظهارت مجیدی در دیدار هنرمندان با مقام معظم رهبری گفت: عزیزم مجیدی! آن روزی که با هنرنمایی خود فیلمی را در مقابل احمدی‌نژاد ساختی کمر جبهه اسلام شکست و گاف دادی و برای یک عمر باید جواب خدا را بدهی.
البته حاج سعید آنچه پس از انتخابات رخ داد را دلیلی برای نگرانی نمی داند؛ وی پنج ماه بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در نشست شکست پنجه عقاب در دانشگاه علم و صنعت با ابراز خرسندی از حوادث پس از انتخابات گفت: حوادث بعد از انتخابات انگیزه را به میان نیروهای حزب‌الهی بازگردانده است.
انتقاد از خودی!
«یا باید بطور کامل خط فکری امام را پذیرفت یا مثل برخی از فرماندهان دوران جنگ باید گفت بیایم بر سر منافع مشترکمان با آمریکا مذاکره کنیم» اعتقاد قاسمی به عنوان یکی از فرماندهان سابق جنگ تحمیلی است. اصولا قاسمی و چهره های نظیر آن سعی می کنند مواضع شفافی در خصوص مسایل سیاسی داشته باشند. اظهارات وی نیز به خاطر صراحت گفتار از سوی بخشی از جامعه جوان و حزب اللهی پذیرفته شده است.

وی حتی با دولت نیز تعارف نداشته و صراحتا از احمدی نژاد انتقاد می کند. سعید قاسمی آذر امسال در همایش گرامیداشت خاطره شهیدان حج تمتع سال 67 در دانشگاه یزد از دیپلماسی دولت احمدی نژاد انتقاد و آن را عزت مدارانه ندانست.
با توجه به روحیات وی به نظر احمدی نژاد نیز از تیغ برنده انتقاد قاسمی در امان نخواهد بود.

سردار سعید قاسمی در برنامه زنده «دیروز، امروز، فردا»

فرمانده سال‌های جنگ با حضور در برنامه زنده «دیروز، امروز، فردا» که از شبکه سه سیما پخش شد، اظهار داشت: به عقیده من جنگ تحمیلی ما هشت سال نبود بلکه 10 سال بود چرا که تمام افرادی که در جریان انقلاب فعالیت داشتند بعد از یک ماه از پیروزی آن با مسائل مختلفی اعم از جنگ سخت و نرم روبرو شدند که این مسائل امروز بازگو نمی‌شود و بر این اساس باید گفت مقطع زمانی بعد از انقلاب تا آغاز جنگ هم جزء سال‌های دفاع مقدس محسوب می‌شود و امروز ما باید این سوال را مطرح کنیم که چرا این دو سال را از تاریخ جنگ حذف کرده‌اند.
این استاد دانشگاه در خصوص مبارزه با نفاق و دشواری‌های این مبارزه ادامه داد: در همان مقطع مبارزه به اندازه کافی سخت بود چرا که بخشی از افرادی که ما با آنها می‌جنگیدیم نیروهای خارجی نبودند بلکه از افراد یک محل بودیم و یا هم دانشگاهی بودیم که بر اثر برخی کج‌روی‌ها به ایمان این افراد انحراف وارد شده بود و از یک مقطعی به بعد هر وقت که این افراد را توصیه و نصیحت می‌کردیم نادیده می‌گرفتند که این عده به واسطه برخی شعارهای فریب دهنده مانند مبارزه با امپریالیسم گول منافقان را خورده بودند و منافقان توانسته بودند این عده را به سمت خود جذب کنند.
این فعال فرهنگی افزود: امام (ره) اعتقاد داشت که انقلاب باید به صورت نرم ادامه پیدا کند و بر این اساس اجازه مبارزه مسلحانه را نمی‌داد ولی بعد از انقلاب این عده که قبل از انقلاب قصد مبارزه مسلحانه داشتند مطالبات خود را مجددا طرح نمودند و قانون اساسی را نپذیرفتند و در دور اول انتخابات ریاست جمهوری، مسعود رجوی را مطرح کردند که این فرد رد صلاحیت شد و در این راستا این عده به سمت دانشگاه‌های کشور حرکت کردند و با یک فتنه خفیف فعالیت خود را در دانشگاه‌ها آغاز نمودند و با در اختیار گرفتن رسانه و هم‌چنین همکاری با چند گروه مسلح دیگر فعالیت‌های خود را شروع کردند که در نهایت این افراد بر اثر درگیری‌های خرداد 60 از میان رفتند.
وی اظهار داشت: زمانی که عملیات مرصاد شروع می‌شود منافقین نقطه رهایی خود را کربلا و حرم حضرت عباس (ع) اعلام می‌کنند و آن موقع من در فیلمی دیدم که مسعود و مریم رجوی زیارت حضرت عباس را می‌خواندند و قسم می‌خوردند که ما قصد داریم حکومت فلانی را برگردانیم و نظام را سرنگون کنیم و در این راستا بود که بعد از پذیرش قطعنامه این موج را در غرب کشور به راه انداختند.
وی افزود: در حال حاضر ما نقش این افراد را به وضوح در مسائلی که پیش آمد می‌بینیم و امروز تقریبا مسائل در مورد آنها حل شده است و چهره زشت منافقین بعد از حضور آمریکایی‌ها در عراق اوضاع را معلوم کرد.
قاسمی در ادامه این برنامه خاطرنشان کرد: در سال‌های 57 و 58 موجی که منافقین راه انداخته بودند بسیار اوضاع را حساس کرده بود و بر این اساس هیچ‌کس باور نمی‌کرد مجاهدینی که در راه انقلاب کشته داده‌اند و در زندان‌های شاه شکنجه شده‌اند روزی علیه کشور و انقلاب اقدام کنند و در کشور از آنها با عنوان منافق یاد شود.
این فعال فرهنگی گفت: فتنه‌ای که اخیرا در کشور اتفاق افتاده یک سری عواقب داشت که باید به آنها توجه کرد ولی این فتنه یک سری محاسن هم برای کشور داشت و از جمله این محاسن این بود که بعد از سه دهه تاریخ انقلاب و فیلم‌ها و مستنداتی که از آن زمان وجود داشت بازخوانی شد.
این مدرس دانشگاه اظهار داشت: به یاد دارم یک روز مسعود رجوی در رشت بالای سر مزار میرزاکوچک‌خان قسم یاد کرد که راه او را ادامه خواهد داد و افراد زیادی این صحنه را مشاهده می‌کردند و بر این اساس باید گفت که وی کاریزما و جذابیت خاصی داشت که افراد را به خود جذب می‌کرد و به این دلیل بود که بسیاری از افراد فریب او را خوردند و در صف منافقین قرار گرفتند.
قاسمی خاطرنشان کرد: اگر مسائل اوایل انقلاب و منافقین را بررسی کنیم می‌بینیم که امروز هم عده‌ای دقیقا برخی از ژست‌ها و اعمال آنها را تکرار می‌کنند و در این راستا باید دقت کنیم که طبق فرمایش رهبری از تاریخ عبرت بگیریم و از یک سوراخ چند بار گزیده نشویم.
این فعال فرهنگی با بیان اینکه در حال حاضر منافقان هنوز حضور دارند ادامه داد: ما شاهد هستیم که مسعود رجوی خائن حامی جریان فتنه سبز در کشور است، ولی فیلم‌ها و مستنداتی که از این افراد در دست است محو شده و بر این اساس برای نسل جدید انقلاب شبهاتی پیش آمده است.
وی افزود: ما باید دشمنان و منافقان را زنده و فعال بدانیم چرا که این افراد هنوز هم در کشور اقداماتی انجام می‌دهند که ترور شهید صیاد شیرازی و هم‌چنین ترور اخیر شهید علی‌محمدی از جمله اقدامات منافقین می‌باشد.
این فرمانده سال‌های دفاع مقدس اضافه کرد: مستنداتی که در حال حاضر در خصوص انقلاب ما وجود دارد و به خصوص مستندات مربوط به دهه اول انقلاب و ترورهایی که در آن زمان انجام شد را باید برای نسل جوان بازخوانی کرد چرا که جوانان ما از اتفاقات آن برهه زمانی بی‌اطلاع هستند.
قاسمی در ادامه این برنامه اظهار داشت: به هیچ‌وجه نباید گفت که بدنه اجتماعی انقلاب کاهش یافته بلکه ما شاهد رویش اجتماعی حزب‌الله و افزایش این طیف در جامعه بودیم و بر این اساس ما در جریان انقلاب ریزش نداشته‌ایم و اگر خطری ما را تهدید کند حزب‌الله در عرصه حضور پیدا می‌کند ولی باید میان حضور حزب‌الله و سازماندهی نیروها برای مقابله با جنگ نرم و جنگ سخت تفکیک قائل شد.
این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد: ریزش‌ها در کشور ما مدل‌های مختلفی دارد و بر این اساس یک ریزش در سطح خواص نظام و یک ریزش در سطح عوام است که باید این دو از هم تفکیک شود.
وی افزود: دلیل ریزش خواص را باید از خود آنها سوال کنیم و اگر خودمان بخواهیم در این زمینه تحلیل ارائه دهیم باید به مسائلی مانند عدم فهم مسائل سیاسی، سقوط اقتصادی و لغزش‌های مالی و وابستگی‌های سیاسی و انواع و اقسام آفت‌هایی که بر حسب شخصیت‌های افراد گریبان‌ آنها را می‌گیرد اشاره کنیم و در خصوص عوام هم باید غفلت‌ها و جذابیت‌ها و انحرافات را باعث ریزش آنها بدانیم.
قاسمی با اشاره به انتخابات اخیر کشور و حوادث بعد از آن بیان داشت: شاهد بودیم که عده‌ای اعلام می‌کنند که مثلا در یک دانشگاه یک کاندید رأی بیشتری دارد و یا در یک شهر مردم به داماد آن شهر رأی خواهند داد و یا در شهر دیگر مردم به فرزند خود رأی خواهند داد ولی در عمل این اتفاق نیفتاد و مردم طور دیگری عمل کردند.
این فعال فرهنگی اظهار داشت: برخی اعتقاد دارند که اگر در جریان انتخابات احمدی‌نژاد زیر میز نزده بود و معادله بازی را عوض نمی‌کرد جریان گونه‌ای دیگر بود ولی شخصا این اعتقاد را ندارم و به نظر من دیر یا زود ما دچار مشکل می‌شدیم و اتفاقاتی که در جریان انتخابات به وقوع پیوست تنها زمان وقوع حوادث بعد از انتخابات را به جلو انداخت.
این مدرس دانشگاه گفت: اگر در راه امام حرکت کنیم بسیاری از مسائل برای ما تبیین شده است و وقتی ما به آن مراجعه می‌کنیم شاهد مطالب زیادی در آن هستیم که برنامه را برای نسل آینده به صورت بسیار روشن تبیین کرده است اما عده‌ای که باید تفکر ایشان را نهادینه می‌کردند و سخنان ایشان را به صورت دستورالعمل اجرایی برای کشور تبیین می‌نمودند تا افراد زندگی خود را براساس آن بنا کنند این کار را نکردند چرا که زندگی برای این عده که قرار بود آثار امام را برای مردم بازگو کنند سخت و دشوار می‌شد.
وی افزود: عده‌ای می‌گویند تا جایی که امام مقابل آمریکا ایستاد و ما پیروز شدیم خوب بود ولی از این جا به بعد را خودمان می‌دانیم که باید چه کاری کنیم و حتی شاهد هستیم که از واژه رهبران استفاده می‌کنند و توجه‌ای به ولی‌فقیه زمان ندارند و اعلام می‌کنند که نیازی به تبعیت از آرمان‌های امام نداریم.
قاسمی اظهار داشت: نسل بعد از امام با ایشان ارتباط دلی و روحی خوبی برقرار کرد اما این نسل با رهنمودهای ایشان هیچ آشنایی ندارد و بر این اساس ما تنها دو واحد را در دانشگاه‌ها برای آْشنایی با وصیت‌نامه امام قرار داده‌ایم و 100 سوال را برای آن معین نموده‌ایم که از این 100 سوال 20 سوال آن از دانشجو پرسیده می‌شود و هر فردی از این درس نمره بالای 18 می‌گیرد.
قاسمی اظهار داشت: امروز باید ویژگی‌های اسلام آمریکایی را بررسی کنیم و ببینیم که صفات این اسلام در چه افرادی وجود دارد و هم‌چنین باید ویژگی‌های اسلام ناب محمدی را نیز جستجو نماییم و ببینیم که چه طیفی از جامعه خصوصیات این اسلام را دارند.
این فعال فرهنگی با انتقاد از صدا و سیما، گفت: چه معنا دارد که مثلا سریال ناوارو و یا چارلی‌چاپلین را تلویزیون پنج بار نشان دهد اما بخشی از تفکرات امام را ما هرگز پنج بار در تلویزیون ندیده‌ایم و به جز ایام انتخابات که دائما برای حضور مردم در سر صندوق‌های رأی سخنان امام بازخوانی می‌شود دیگر شاهد چنین چیزی نبودیم و در این راستا مسئولان باید برخی اسناد و مستندات را برای مردم بازخوانی کنند تا نسل جوان و نیز عموم مردم از اتفاقات به وقوع پیوسته در طول سال‌های انقلاب مطلع شوند.
وی افزود: لاپوشی برخی از مسائل به اعتقاد من به صورت تعمدی اتفاق می‌افتد چرا که دشمنان به نوع تفکرات انقلاب و حضرت امام واقفند و می‌دانند که این تفکرات تأثیر زیادی روی روند جامعه داشته است.
این مدرس دانشگاه بیان داشت: مدل تفکر امام منجر به کشته شدن و خون ریختن و مبارزه می‌شود و بر این اساس شاهد بودیم که برخی خواص مواضع خود را تغییر داده‌اند چرا که نمی‌توانند در راه و مدلی که امام ترسیم کرده است حرکت کنند.
وی افزود: بحث رفاه‌گرایی مسئله مهمی است که اگر یک مسئول بخواهد آن را سرلوحه کار خود قرار دهد دچار مشکل می‌شود و هیچ‌گاه یک فرد نمی‌تواند هم مبارزه کند و هم خواستار رفاه‌طلبی باشد.
قاسمی در ادامه این برنامه به سخنام امام خمینی(ره) اشاره کرد و گفت: طبق فرمایش امام (ره) تنها کسانی تا آخر خط با ما هستند که طعم فقر و بی‌پولی را چشیده باشند و هم‌چنین مسئولین باید بدانند که عده‌ای از خدا بی‌خبر هر کسی را که به فقرا کمک کند مورد توهین قرار می‌دهند.
این مدرس دانشگاه اظهار داشت: زمانی که امام (ره) به مبارزه پرداخت و مقابله علیه رژیم را آغاز نمود عده‌ای خطاب به ایشان گفتند که شما سرباز ندارید و نمی‌توانید با رژیم مقابله کنید ولی امام در جواب به این عده فرمودند سربازان ما در گهواره هستند و آن زمان آن عده به سخن امام (ره) خندیدند ولی ما شاهد بودیم که این مسئله به وقوع پیوست و در این راستا باید گفت که امام راه‌حل‌ها را ارائه کرده است ولی کسی نیست که این مسائل را برای مردم بازگو کند.
قاسمی با اشاره به فعالیت‌های حزب‌الله لبنان خاطرنشان کرد: برای ما زشت است که بچه‌های حزب‌الله لبنان سی‌دی روح‌الله را درست کنند که این مسئله انعکاس زیادی هم داشت و ما شاهد بودیم که این مجموعه توسط جوانان لبنانی ساخته شد در صورتی که ما مستندات و آرشیو بیشتری از امام و سخنان مسائل در مورد این شخصیت بزرگ در اختیار داریم.
این فعال فرهنگی گفت: امروز باید متناسب با ذائقه جوانان مطالب را برای آنان بازگو کرد و در این راستا نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم که یک جوان 22 جلد صحیفه امام (ره) را بخواند و بر این اساس باید مسائل را در قالب فیلم‌های کوتاه برای جوانان تهیه نماییم تا از طریق مسائلی مانند بلوتوث‌های موبایل در اختیار آنها قرار گیرد.
قاسمی بیان داشت: امروز عده‌ای ادعای نزدیکی به امام دارند ولی دقیقا برعکس افکار امام (ره) عمل می‌کنند که به طور مثال می‌توان به برخی از اظهارنظرها در خصوص سیاست خارجی و ادعای افراد یاد شده در خصوص منزوی شدن ایران در محافل بین‌المللی اشاره کرد که امام (ره) در آن زمان هم جواب این عده را داده است و فرموده که ملت‌های اسلامی و جهان سوم چه زمانی در میان کشورهای دیگر اعتبار داشتند که امروز بگوییم اعتبار آنها کم شده است و بر این اساس سلطه‌گران قصد دارند ما را تحت سلطه خود قرار دهند و ما نوکر آنها باشیم.
این فرمانده سال‌های جنگ تحمیلی با اشاره به دستگیری ملوانان انگلیسی توسط نیروهای ایرانی در آبهای سرزمینی کشور اظهار داشت: در جریان دستگیری انگلیسی‌ها عجیب بود که در اولین مناظره انتخاباتی این مسئله مطرح شد که چرا ما کت‌و‌شلوار تن ملوانان کردیم و آنها را به صورت محترمانه به کشورشان فرستادیم و طرف رقیب در آن مناظره مدعی شد که این مسئله باعث بی‌اعتباری ما شده و دنیا در اثر این موضوع به ما خندید.
وی افزود: یک ماه بعد از این واقعه یعنی دستگیری ملوانان من به عربستان رفته بودم و در صحن مسجدالنبی با یک آفریقایی برخورد کردند و وقتی آن فرد متوجه شد که من ایرانی هستم گفت روزی که شما انگلیسی‌ها را گرفتید ما سه روز در نیجریه به خاطر این موضوع به جشن و پایکوبی پرداختیم و هم‌چنین به من گفت چنین کاری تنها از دولت ایران برمی‌آید و در این راستا اگر ما یک رسانه درست داشتیم مطمئنا نمونه‌هایی از این دست در میان کشورهای مستضعف و محروم دنیا را زیاد مشاهده می‌کردیم.
این فعال فرهنگی ادامه داد: کت و شلواری که ما تن ملوانان انگلیسی کردیم کار بزرگی بود و وقتی فرمانده نیروی دریایی ما اعلام کرد که جرم ملوانان انگلیسی این بود که سر شناور آنها 5 سانتی‌متر وارد مرزهای ما شد انگلیسی‌ها این موضوع را به خوبی فهمیدند و این یعنی اقتدار که این مسئله به آسانی به دست نیامده است که عده‌ای این مسئله را بی‌جهت خرج می‌کنند و آبروی نظام را مخدوش می‌نمایند.
قاسمی با بیان اینکه امروز ما در کشور چهره‌هایی را داریم که طی دو دهه اخیر سنگین شده‌اند گفت: امروز پرچم حضرت امام در دست رهبری است و ما شاهد بودیم که ایشان در سال 71 بحث خواص و عوام را مطرح کردند و خطراتی را که خواص را تهدید می‌کرد مورد اشاره قرار دادند ولی کسی به نصیحت‌های ایشان گوش نکرد.
وی افزود: رهبری گفته‌اند که اگر من بیشتر از شما دشمن را نشناسم یقینا اطلاعاتم در این زمینه کم‌تر از شما نیست و بر این اساس رهبری به خوبی اهداف دشمن را می‌شناسد و می‌داند که باید در چه جهتی حرکت کند.
قاسمی با اشاره به پذیرش قطعنامه از سوی حضرت امام خاطرنشان کرد: ما هنوز سرقضیه قطعنامه زیاد حرف داریم چرا که شاهد بودیم امام 15 روز قبل از پذیرش قطعنامه رزمندگان اسلام را به مبارزه تشویق می‌کرد ولی به یک باره اوضاع دگرگون شد و ما هنوز این زخم را با خود حمل می‌کنیم و امروز هم مردم نامه‌هایی را که مانند مسئله قطعنامه منتشر می‌شود به خوبی درک می‌کنند و در این راستا مردم ما تجربه تاریخی پیدا کرده‌اند و هیچ‌گاه عنان خود را به دست خواص که سنگین شده‌اند نمی‌دهند.
این فعال فرهنگی بیان داشت: من تا قبل از اتفاقات روز عاشورا هیچ درکی از واقعه عاشورا نداشتم و نبردهای امیرالمؤمنین را به درستی درک نمی‌کردم ولی در روز عاشورای امسال به صورت ملموس این مسئله را درک کردم که در این راستا باید گفت در روز عاشورا نبرد با اهل قبله اتفاق افتاد و فتنه وارد خانه‌های مردم شد و این معضل و مشکلی نیست که بتوان آن را از طریق سخت‌افزاری و برخورد حل کرد و باید با این مسئله در نوع خود برخورد شود.
وی ادامه داد: ما نمی‌توانیم همه مسئله را به خارجی‌ها ربط دهیم و بر این اساس باید به غفلت‌های صدا و سیما و هم‌چنین دانشگاه اشاره کرد.
قاسمی ادامه داد: دانشگاه آزاد ما و دیگر دانشگاه‌ها در حال حاضر توسط کتاب‌هایی افراد سکولار را پرورش می‌دهند و این روندی است که در حال حاضر کشور در طول آن حرکت می‌کند و تا امروز هم کسی جلوی آن را نگرفته است که این همان جنگ فرهنگی است که رهبری به آن اشاره دارد.
این فعال فرهنگی خاطرنشان کرد: ما باید تکلیف خود را مشخص کنیم و مدل زندگی خود را معین نماییم و معلوم کنیم که قصد داریم که گوش به حرف رهبران بدهیم و یا این که از تفکر امام و ولی‌فقیه پیروی نماییم.
این مدرس دانشگاه گفت: امروز عده‌ای که وامدار تفکر امام هم هستند عکس امام را در دست می‌گیرند ولی عکس آن عمل می‌کنند که این تناقضات یک روز باید در کف خیابان‌ها نمود پیدا می‌کرد.
وی ادامه داد: گمراهی برخی به این دلیل است که هم می‌خواهند به دنبال مادیات باشند و هم مبارزه کنند که این رفتار در شخصیت آنها تناقض ایجاد می‌کند.
قاسمی اظهار داشت: اتفاقی که بعد از انتخابات در کشور افتاد و آبرویی که از نظام رفت مسئله بسیار مهمی است و بر این اساس ما هرگز کسی را که خدشه به تفکر امام و تفکر رهبری وارد کرده نمی‌بخشیم.
این فعال فرهنگی در پایان گفت: من بسیار به اتفاقاتی که در کشور افتاد امیدوارم و اگر حزب‌الله به بیانات و نصایح رهبری گوش دهد ما از این جریان پیروز بیرون خواهیم آمد و تا چند دهه انقلاب بیمه خواهد شد و در این راستا بالاخره ما باید هزینه این بیماری که به جان نظام افتاد را بدهیم و اگر بخواهیم با سازش این درد را تسکین دهیم این بیماری روزی ما را از پای درخواهد آورد.



سردار شهید «حاج حسین بصیر»، از اولین بسیجیان استان مازندرانبود که در شکستن محاصره ی آبادان شرکت داشت. او فرمانده ی محور بود و از جبهه یذوالفقاریّه تا ماهشهر را پوشش می‌داد. بارها در جبهه‌های مختلف، زخمی یا شیمیاییشد و در راه پیشبرد اهداف دفاع مقدّس سر از پا نمی‌شناخت.

 

در شب عملیات کربلای10، بر فراز ارتفاعات ماووت به او گفتم: «حاجی! امشب آتش دشمن خیلی سنگین است، شماهم چند روز است که خواب به چشمت نرفته، بمان و قدری استراحت کن.» گفت: «آقای مرتضی! من فرمانده ی این محورم و باید در کنار بسیجیانم باشم تا آن ها دل گرم کار باشند ومشکلی پیش نیاید.» بعد با اصرار از من خواست که اجازه دهم همراه نیروهایش بر قلّهبماند. و آن گاه که رضایتم را بر ماندن جلب کرد، با چهره‌ای شکفته چون گل گفت: «اگرخدا بخواهد، دیگر ما رفتنی هستیم!» آری، «حاجی» چون رودی ناآرام، در ادامه ی همینعملیّات و به تکاپوی اتّصال به دریای قرب الهی، سرانجام در آغوش گرم «شهادت» آرامگرفت.

 

منبع:« http://www.mandegaran.com/Show.php?Page=HolyWar

راوی: سردار حاج مرتضی قربانی».



یک شب که در جبهه‌ی غرب در سنگر خوابیده بودم، یکی از دوستانم(محمدسعیدامام جمعه شهیدی) که در عملیات بیت‌المقدس (فتح خرمشهر) شهید شده بود، به خوابم آمد.
بعد از احوالپرسی گفت: «آقا محمود وسایلت را جمع کن، وصیت‌نامه‌ات را بنویس و آماده شو که چند روز دیگر قرار است پیش ما بیایی. پرسیدم: «تو از کجا می‌دانی»
گفت: «این‌جا کسانی هستند که به من اشاره می‌کنند به شما بگویم، پیش ما خواهی آمد.»
نیمه‌های شب از خواب پریدم. از شدت ترس و اضطراب تمام وجودم به شدت می‌لرزید، بوی مرگ چنان در جانم پیچیده بود، که به کلی خودم را از یاد برده بودم، بلند شدم، دو رکعت نماز خواندم، پس از این خواب روزهای متمادی در این فکر بودم که چرا خداوند مرا برای شهادت برگزیده است، از یک طرف حالت شوق داشتم که می‌خواستم دنیا را پشت سر بگذارم و از طرف دیگر با خود می‌گفتم: «براستی پس از رفتنم از این دنیای خاکی پدر و مادرم چه حال و روزی پیدا خواهند کرد، حالتی توأم با ترس و شادی مرا در کش و قوس انداخته بود.چند روزی در این حالت بودم..

تصویر شهید

بالاخره در یکی از شب‌ها محمدبه خوابم آمد و گفت: «آقا جان شما خیلی چیزها با خود اندیشیدی. خیلی فکرها کردی، فعلاً در همین دنیایی که به آن وابسته هستی خواهی ماند، دست و پاهایت از تو پذیرفته می‌شود، اما خودت فعلاً نمی‌آیی»، پرسیدم: «بعداً چه‌طور؟»
گفت: «بعداً خواهی دانست».
پرسیدم: اما حالا چه؟ گفت: «به آن جایی که اشاره می‌کنم نگاه کن، دیدم همان دوستانی که قبلاً به شهادت رسیده‌اند، دور هم جمع نشسته‌اند و یک جای خالی در بین آن‌هاست.
او گفت: «آن جای توست ولی حالا نه، چون خودت خواستی بمانی» از خواب بیدار شدم. زمان گذشت، پس از مدت یک روز هنوز آفتاب نزده بود که کسی مرا از خواب بیدار کرد و گفت: «بلند شو، به چند نفر نیاز است تا از منطقه گزارش بیاورند، آن روز در کمین ضد انقلاب از ناحیه‌ی دست و پا مجروح شدم.
در مجموع هفده گلوله به من اصابت کرد و تمام دوستانم در اطرافم به شهادت رسیدند».



منبع :کتاب لحظه های آسمانی - صفحه: 73
راوی : محمود رفیعی





جاوا اسکریپت