سفارش تبلیغ
صبا ویژن
المهدی قزوین آبیک 1450


 

تمام جبهه ها یادش گرامی 

اگر چه دیگر از آن نیست نامی

حبیبا کرخه روزی جای ما بود

خروش رود دِزْ آوای ما بود

دُو کوهه چون حرم بوی خوشی داشت

دو صد خورشید اندر خاموشی داشت

دو کوهه حاصل کرب و بلا بود

قدمگاه شهیدان خدا بود

دو کوهه در دل خود راز دارد

سخن از آیه پرواز دارد

حریم کَوْزَرانْ حالی دگر داشت

صفا از ناله ی اهل سحر داشت

تمام خیمه ها و جاده هایش

ز رفت و آمد مهدی خبر داشت

نه این که او ز خود سرمایه دارد

بر آنجا مادر زینب نظر داشت

صفای ناله ی خیمه نشینان

به وضع شهر ما هم، اثر داشت

می و میخانه را از ما گرفتند

دل دیوانه را از ما گرفتند

ز سر سربند را چون باز کردم

رفاقت با گنه آغاز کردم

ببین رنگ دگر بگرفته ام من

جدایی از سحر بگرفته ام من

ز کار عشق ما را توبه دادند

زبان طعنه را بر ما گشادند

مرا مشغول دنیایم نمودند

جدا از دست صحرایم نمودند

دگر تابوت ها از یاد رفته

صفای جبهه ها بر باد رفته

به جای ناله شب زنده داران

دگر ساز و غِنا گشته فراوان

چه شد سجاده ایی با وسعت عشق

چه شد دلداده ایی با غیرت عشق

دل ما طاقت تنگی ندارد

حنای ما دگر رنگی ندارد

مشو راضی جدا از تو بمانم

بده تغییر حالِ مهربانم

مشو راضی تو ذلّت را برایم

که من همرنگ خاک کربلایم

 

 

 



 

((شعری درباره ی مدح و فضایل شهیدان)) 

 

شهیدان راهیان کوه طورند

زمنزلهای ظلمت در عبورند

 

چوبا پرهای خونین باز گردند

تو گویی قاصدی از شهر نورند

 

شهیدان هدیه های نینوایند

زخاک کربلای عشق آیند

 

شهیدان خامه خونبار دردند

که با لوح پلیدی در نبردند

 

به محمل های خونین می نشینند

گذرگاه شفق را رهنوردند



 

   ((شعری درباره ی فضایل شهدا))        

 

یا رب، شهیدان از شهادتها چه دیدند

از ما بریده سوی تو هجرت گزیدند

 

در جبهـه ها پیـکار مرگ و زندگانی

مزد شهـادتـها، حیات جـاودانـی

 

پیـرایه وابستـگی از تن بریـدند

آزاد گردیدند و سویت پر کشیدند

 

درمرگِ سرخِ عاشقانْ هرگز فنا نیست

هر لاله خونینْ کفنْ زآنها نشانیست

 

آنانـکه سـوی یارشـان پرواز کردند.

از پای جان، بند اسـارت، باز کردنـد

 

در جامِ خونِ خودْ جـمالِ یار دیدند

از شوق، آهنگ سفر را ساز کردند.



ایام سوگواری تسلیت باد

بسم الله الرحمن الرحیم


پس از حضور ریاست محترم جمهوری در مجلس و پاسخ به سوالات نمایندگان، در رسانه ها و سایتها و وبلاگها حرفهای گوناگون و بحثهای مختلفی مشاهده می شود. عده ای این کار را خوب و دمکراتیک ارزیابی می کنند، عده ای حق را به رئیس جمهور می دهند و عده ای به نمایندگان سوال کننده. برخی نیز این پرسش ها و پاسخ ها را در وضعیت کنونی نامناسب دانسته و مردود می شمرند این حرکت را. در کل گلایه مندان بیشتر از موافقان هستند.
اما می شود از این منظر نیز نگاه کرد که حق شاید با تمام این افراد باشد. این پرسش و پاسخها را می توان نمونه و مثالی دانست برای عدم وجود دیکتاتوری در ایران، در برخی سوالها می توان سوال کنندگان را محق دانست و به دغدغه شان احترام گذاشت، رئیس جمهور نیز در پاسخهایی خوب عمل کردند می توان منطقی و درست بر شمرد. در عین حال پاسخهایی نیز خارج از منطق و ناصحیح بود، منجمله مسئله حجاب و عفاف. و اینکه جو ناخوشایندی که ایجاد شد و سخنان کنایه آمیز و نیش دار طرفین را نیز می توان عیب این ماجرا دانست. پس به معنای مطلق،‌ نمیتوان طرفی را حق و دیگری را ناحق بر شمرد. می شود علاوه بر رنگ سیاه و سفید،‌ رنگ خاکستری را نیز به شخصیتهای این پرسش کنندگان و پاسخ دهنده اضافه کرد.


حجاب و عفاف



در اینجا می خواهم در رابطه با یکی از سوالاتی که از رئیس جمهور شد و ایشان پاسخ دادند کمی سخن کنیم. البته چندی پیش مطلبی با عنوان صمیمانی با رئیس جمهور نوشتم و دوستان نیز نظراتی همسو یا انتقادی بیان کردند که الحمدلله حجاب و عفاف دغدغه اساسی ایشان بود، اما عده ای از نظر دهندگان و یا برخی مطالب وبلاگها و سایتها گلایه کرده اند از اینکه چرا میخواهید بدحجابانی را که رئیس جمهور جذب نظام و انقلاب کرده است را با بگیر و ببند زده کنید از اسلام و انقلاب و یا شما که بلد نیستید کار فرهنگی کنید چرا با اجبار می خواهید جوانان مومن را ترد کنید از اصول و عقاید اسلامی؟ حتی بعضی دیگر نیز گفته اند شما که نمیتوانید فرزندان خودرا در خانواده با زور، نمازخوان و یا محجبه کنید، چرا در جامعه میخواهید چنین جو نا مطلوبی را به وجود آورید و دخترها و پسران خودمان را نسبت به دین بیگانه کنید؟ بعضی نیز مسئولان فرهنگی را مقصر اصلی این کوتاهی ها بر شمردند. شاید  این سخنان برگرفته از مواضع رئیس جمهور در مجلس و در پاسخ به سوال نهم نمایندگان مجلس در رابطه با مسئله حجاب و عفاف باشد و همچنین فرمایشات گذشته ایشان.

با اندکی تامل در مواضع دکتر احمدی نژاد در این رابطه، اینگونه استنباط می شود که اکثریت بالایی از بانوان ایرانی معتقد به حجاب و عفاف هستند و بدان التزام دارند، و اگر بدحجابی وجود دارد، در اقلیت محض است و آن هم بر اثر کوتاه و ناآگاهی و انتخاب ناصحیح الگوی رفتاری مناسب و یا حتی اعتقادات خانوادگی. و می توان به صورت فرهنگی و نرم و بدون قوه قهریه این تعداد محدود و اندک را اصلاح کرد و نیازی به اجبار نیست. عمده ترین قصور نیز از سوی مسئولان فرهنگی و طلاب و روحانیونی است که به وظیفهء‌ ذاتی خویش عمل نمی کنند. البته شاید در بخشهایی رئیس جمهور نیز حق داشته باشد... کار فرهنگی مناسب به معنای واقعی اش در جامعه صورت نمی پذیرد. اما این مواضع بلاشک جنبه های دیگری نیز دارد.

آیا به راستی چنین است؟ آیا علما و روحانیوی و همه کسانی که دغدغه حجاب و عفاف را دارند، انتظار ضد و خورد و بگیر و ببند با جوانان را دارند؟

برای تبیین این مسئله بازمی گردیم به فرمایشات آیت الله خاتمی در اولین نمازجمعه سال 91.
«امام جمعه موقت تهران تصریح کرد: حجاب در واقع موضوعی فرعی نیست بلکه مسئله‌ای اصلی است؛ امروز اگر کشوری بخواهد با دین مقابله کند، اعلام می‌کند که حجاب در این کشور ممنوع است، از طرفی کشورهایی که می خواهند با دین همراهی کنند، حجاب را در کشورشان جاری می‌کنند.
خاتمی با بیان اینکه حجاب مسئله‌ای شخصی نیست و بی‌حجابی هم گناه بزرگ اجتماعی بوده و به امنیت اخلاقی جامعه ضربه می‌زند، تأکید کرد: ما همه دختران و پسران ایران اسلامی را دوست داریم اما دین می‌گوید که حجاب باید در جامعه جاری باشد.
وی خاطرنشان کرد: این یک تهمت بزرگ به مراجع و علما است که وقتی آنها می‌گویند حجاب، معنایش بگیر و ببند است؛ ما وقتی می‌گوییم حجاب یعنی کار فرهنگی، لذا در این راستا باید مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی و احکام دینی اجرا شود.»

به راستی دولت تا چه حد به وظیفه خویش عملکرده است؟
آیا وظیفه ای ندارد یا توپ را در زمین دیگران می اندازد؟
مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی چیست؟

برای آشنایی بیشتر با این مسئله، پیشنهاد می دهم شما را به مطالعه قانون گسترش راهکارهای اجرایی عفاف و حجاب. قانونی که همگان انتظار دارند رئیس جمهور بدان عمل کند. نه با پاسخی سطحی و (...) بخواهد شانه خالی کند از این مسئولیت و قانون. هرچند این قانون تنها مربوط به رئیس جمهور نمی شود، اما اکثر بندهای آن در حیطهء‌ وظایف قوه مجریه است و رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران. و مسلتزم همکاری تمام مسئولین این امر است.

در مقدمه قانون راهکارهای اجرایی گسترش فرهنگ عفاف و حجاب که در 13دی 1384 به تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی آمده است:
«حجاب» از ارزنده‌ترین نمودهای فرهنگی، اجتماعی در تمدن ایرانی - اسلامی است که پیشینه آن به قبل از ورود اسلام می‌رسد، اما در فرهنگ اسلامی به اوج تعالی و منتهای ارزش و اعتبار خود می‌رسد.

حجاب و عفاف پدیده مذهبی - ارزشی مهمی در تعالیم اسلامی است و توجه به زمینه‌های فرهنگی - اجتماعی به عنوان بستر آن بسیار شایسته و لازم استد و اشاعه و تعمیق آن نیازمند آموزش‌های بنیادین و مداوم در خانواده، مدرسه، دانشگاه و اجتماع است.

بدیهی است که در کنار شرایط مساعد اجتماعی برای ارزش تلقی کردن و الگوپذیری این فرهنگ، نیازمند درونی و نهادینه شدن آن در وجود افراد است بدون شک رسیدن به این هدف نیازمند مشارکت و توجه جدی همه نهادها و دستگاه‌ها به صورت مستمر و هدفمند است.

سیاست‌ها و راهکارها
1- در اولویت قرار دادن موضوع حجاب و عفاف در برنامه‌های دستگاه‌های اجرایی کشور برای مقابله با روند فزاینده بدحجابی.
2- ابلاغ روش‌های اجرایی و تعیین ضوابط و هنجارهای روشن در مورد نوع لباس و پوشش افراد در بخش‌های رسمی و اداری کشور.
3- نظارت بر رعایت حریم حجاب و عفاف در سازمان‌های دولتی و عمومی و نظارت و تأکید بر ضرورت رعایت سادگی و پوشش و فرم‌های اسلامی و حضور ساده و بی‌آرایش در محیط کار به دلیل تأثیر منفی بر مراجعان.
4- تعریف استانداردهای فرهنگی مناسب برای ترویج فرهنگ عفاف منطبق با فرهنگ دینی و ملی و فراهم کردن زمینه‌های لازم برای ترویج الگوهای مناسب پوشش اسلامی توسط نهادهای الگو ده.
5- ایجاد مراکز و مؤسسات متعدد با هدف الگوسازی، ارائه مدل‌های مناسب و متنوع و ایجاد رقابت سالم در زمینه بین افراد.
6- وضع قوانین و مقررات لازم برای اصلاح وضعیت پوشش در جامعه.
7- گسترش و تقویت مراجع قانونی برای ترویج پوشش اسلامی در جامعه.
8- اصالت بخشی به فرهنگ عفاف از طریق محصولات متنوع فرهنگی، هنری متناسب.
9- رعایت حجاب و حفظ شئون اسلامی از سوی مدیران، مسئولان حکومتی و خانواده‌های آنان و تدوین شاخص‌هایی در این زمینه برای گزینش مدیران.
10- رفع اشکالات قانونی در نحوه تولید،‌ توزیع و عرضه پوشاک داخلی و خارجی.
11- پیگیری نحوه اجرای طرح گسترش فرهنگ عفاف به صورت مستمر در جلسات شورای فرهنگ عمومی استان‌ها و ارائه گزارش‌های منظم به وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی (رئیس کمیته).
12- ارزیابی دقیق از اجرای طرح‌ها توسط دستگاه‌های فرهنگی، انتظامی و قضایی برای مقابله با مظاهر بدحجابی و یافتن راهکارهای مناسب توسط کمیته توسعه و ترویج فرهنگ عفاف.
13- نظارت و ارزیابی عملکرد رسانه‌ها - خصوصاً صدا و سیما - در ارتباط با الگوهای تبلیغی آنها و تأثیر آن در جامعه.
14- احیاء سنت حسنه «امر به معروف و نهی از منکر» درمورد حجاب و عفاف.
15- فراهم کردن زمینه‌های لازم برای تهیه کتب، نشریات و تولیدات علمی - فرهنگی به منظور ترویج فرهنگ عفاف و پاسخگویی به شبهات موجود در مورد آن.
16- انجام سیاست‌های تشویقی درباره مدیران و کارگزارانی که در محیط کار خود اصول عفاف و پوشش اسلامی را رعایت می‌کنند.

و حسن ختام کلام از بیانات مقام معظم رهبری ست در اولین روز فروردین 1391:
«...من از جوانان انقلابى و مؤمن و غیور حمایت میکنم؛ منتها همه را توصیه میکنم به این که در رفتار خود، با اخلاق اسلامى رفتار کنند؛ قانون را مراعات کنند. همه باید قانون را مراعات کنند. تجسم انقلاب در قانون جمهورى اسلامى است. مسئولان کشور هم همین جور. هم دولت حریم مجلس را حفظ کند، هم مجلس حریم دولت و رئیس جمهور را حفظ کند؛ با هم باشند، در کنار هم باشند. این معنایش این نیست که همه یک جور فکر کنند؛ معنایش این است که اگر دو جور فکر میکنند، دست‌به‌گریبان نشوند. هر گونه مخالفت ما با یکدیگر، هر گونه دعوا و نزاع ما با یکدیگر، دشمنان را امیدوار میکند، خوشحال میکند.»



رونالدو در هم صحبتى اش با مانکن اسپانیایى در جریان جشن موزه ى هنرهاى معاصر اسپانیا در مادرید از زیباروى جدیدى که در زندگى اش پیدا شده، تعریف بسیار کرده و شخصیت او را ستوده است.
رونالدو در پى مشکلاتى که با عشق قبلى اش مانکن روسى داشته، در پى جبران برآمده و به یک رابطه ى پنهان تن داده است.
رسانه هاى اسپانیایى در روزهاى اخیر بازهم کریستیانو رونالدو، هافبک مهاجم رئال مادرید را سوژه اصلی خود قرار داده و مطالب جدیدى را در زمینه ى روابط عاطفى اش باب کرده اند. این رسانه ها مدعی هستند که او به یک مانکن اسپانیایى علاقه مند شده و از احتمال فراموش کردن معشوقه قبلی وی سخن گفته اند.
به گزارش «شفاف» این ستاره ى پرتغالى الاصل تیم اسپانیایى رئال مادرید ظاهراً ارتباط عاطفى و طرح دوستى جدیدى را با "مالینا کوستا" مانکن اسپانیایى مشهور برقرار کرده است.
برخی از منابع آگاه در رسانه های اسپانیا این دو را در جشن ویژه ى موزه ى هنرهاى معاصر اسپانیا در مادرید کنار هم در حالتى دیده اند که به روابط عاشقانه نزدیک تر بوده است.
کریستیانو رونالدو پیش از این به داشتن قصه ى عشقى رومانتیک با "ارینا شایک" مانکن مشهور روسى معروف شده بود و همه انتظار داشتند که این دو در خصوص روابط خود سخن بگویند.
شنیده شده رونالدو در هم صحبتى اش با مانکن اسپانیایى در جریان جشن موزه ى هنرهاى معاصر اسپانیا در مادرید از زیباروى جدیدى که در زندگى اش پیدا شده، تعریف بسیار کرده و شخصیت او را ستوده است.
به نظر مى رسد رونالدو در پى مشکلاتى که با عشق قبلى اش مانکن روسى داشته، در پى جبران برآمده و به یک رابطه ى پنهان تن داده است.
"شاید علت تن دادن رونالدو به این رابطه پنهان این بوده که ارینا شایک در یکى از مسابقات رئال مادرید از نشستن در کنار مادر رونالدو خوددارى کرده و همین صحنه که توسط خبرنگاران ضبط شده موجب دلخورى رونالدو گشته است.
لازم به ذکر است مالینای 22 ساله اصلیتی سوئدى دارد و در اسپانیا چهره اى معروف در تبلیغات نوعى عطر مى باشد. او پیش از این به کارلیس بویول سرمربی سابق باشگاه اسپانیایى "بارسلونا" علاقه مند شده و مدتى را با او گذرانده بود. ظاهراً مالینا به دلیل اختلاف سنى نتوانسته بود با سرمربى بارسلونا رابطه خود را ادامه دهد. مشکل دیگر مالینا با کارلیس بویول مسافرتهاى مکرر این سرمربى به خارج از اسپانیا بوده است.
دعوت ولاسکو از هفت بازیکن دیگر
سرمربی تیم ملی والیبال ایران، هفت بازیکن دیگر را برای حضور در دومین مرحله مقدماتی اردوی تیم ملی والیبال دعوت کرد.

به نقل از سایت فدراسیون والیبال، دومین مرحله مقدماتی اردوی تیم ملی والیبال با حضور 28 بازیکن در دو گروه (تیم های ملی الف و ب) از پنجم فروردین ماه آغاز شده است که خولیو ولاسکو، هفت بازیکن دیگر را برای حضور در ادامه این مرحله از اردو دعوت کرد.

سامان فائزی، مجتبی یوسفی، سعید معروف، رضا قرا، آرمین تشکری، رضا سلیمانی و مجتبی قلیزاده بازیکنان دعوت شده به اردوی تیم ملی والیبال هستند.

این بازیکنان که در مرحله پلی آف لیگ برتر حضور داشتند اما در سال گذشته در تیم ملی نبودند، از 9 فروردین به جمع اردونشینان اضافه می شوند تا از 14 فروردین با ملحق شدن دیگر بازیکنان که علاوه بر مسابقات جام جهانی 2011 ژاپن، در مرحله پلی آف لیگ برتر والیبال کشورمان نیز حضور داشتند، اردوی های مستمر تیم ملی والیبال در قالب دو تیم الف و ب پی گیری شود.



ابلیس جزء ملائکه باشد یا نه در بحث ما چندان فرقی نمی‌کند؛ مهم این است که ابلیس طبق فرموده ی قرآن به علت این که از دستور خداوند سرپیچی کرده و اطاعت امر خداوند نکرد، از مقام قرب حضرت حق با فرمان «فاخرج ان‍ّک م‍ِن الصاغرین» رانده شد.

ابلیس پس از رانده شدنش سوگند یاد کرد که نسل بشر را با وسوسه‌هایش از راه حق منحرف و به در کند. این دشمن مبین انسان که دارای اعوان و انصار زیادی است و مورد لعن همیشگی مردمان قرار گرفته است؛ از منظر عرفان مظهر اضلال حق است بنابراین وجود او در نظام هستی مایه ی کمال و سعادت است زیرا به کمال رسیدگان از فیض و برکت جنگ با شیطان به مقام قرب و کمال رسیده‌اند، چون «اگر شیطان خلق نمی‌شد وسوسه‌ای نمی‌بود و جنگ درونی وجود نمی‌داشت؛ در نتیجه سالکی به مقام مجاهد در مصاف اکبر نمی‌رسید پس در کل نظام آفرینش وجود شیطان نیز رحمت است. گرچه همه ی ما موظف هستیم که شیطان را لعن و رجم کنیم، او و پیروانش را اهل جهن‍ّم دانسته و از شر‌ّشان به خدا پناه ببریم»8. علاوه بر این شیطان کلید شناخت گمرهان از رهروان راه حضرت معبود است و نباید او را در نظام هستی موجودی زشت و بی خود دانست.

با توجه به مطالب مذکور و مطالب بعدی می‌توان گفت سودابه مظهر و نماد ابلیس است. سودابه دختر هامان است و نسل و نسبش به تازیان می‌رسد. او در سرزمین گرم و آتش‌خیز عربستان، بزرگ شده است. بر این پایه مجازاً می‌توان گفت: نسب سودابه به آتش می‌رسد، جالب این که طبق قرآن ابلیس نیز می‌گوید: «انا خیر منه خلقتنی م‍ِن نار و خلقته م‍ِن طین» من از انسان برتر و بهترم چون من از آتش آفریده شدم و او از گ‍ِل.

علاوه بر این در داستان خلقت آدم(ع) اگر به تثلیث خدا، انسان و، شیطان، دقیق بنگریم درمی‌یابیم که در مرتبه ی بلندای آن خداوند است که نور مطلق است و در مرتبه ی فرودین انسان است که از خاک و نفخه ی الهی‌است و در مرتبه ی میانی شیطان است که از آتش است. یعنی نه از جنس نور مطلق است و نه از جنس ماده‌ای که جنس انسان است بلکه از جنس ثالثی است که در مدار ارتباط انسان با خدا وارد شده است.

این موضوع در داستان سیاوش نیز ساری و جاری‌است چرا که در مرتبه ی عالی کاووس است که از سرزمین و پادشاه سرزمین نور و عشق است و در مرتبه ی دانی سیاوش است که آمیخته از ایران و توران است چرا که از طرف مادر با گرسیوز و افراسیاب نسبت دارد و از طرف پدر با ایرانیان پیوند دارد. در مرتبه ی اوسط سودابه است که وارد مدار ارتباط سیاوش با کاووس شده است چرا که وی نه از ایرانیان است و نه از تورانیان.

هم چنین از ویژگی های ابلیس این است که مکر و کیدش ضعیف است چنان که در قرآن می‌فرماید: «ان‌ّ کید الشیطان کان ضعیفا» . گویی بر همین اساس است که کید سودابه هم در دل سیاوش کارگر نمی‌افتد بلکه ضعف کیدش آشکار و محسوس می‌شود. و از ویژگی های اوست که دارای قبیله و ذریه است چنان که در سوره‌های اعراف و کهف در آیات 27 و 50 بدان اشاره شد، سودابه نیز از دختران کاووس به منزله ی قبیله و ذریه‌اش بهره جسته و آن ها را وسیله ی مکر خود قرار داده است تا بدان وسیله سیاوش را به شبستان خود بکشاند، لذا به کاووس می‌گوید:

فرستش به سوی شبستان خویش

بر‌ِ خواهران و فغستان خویش

بگویش که اندر شبستان برو

بر‌ِ خواهران هر زمان نوبه‌نو

هم چنین بد نیست در نظر داشته باشیم وقتی که خداوند تبارک و تعالی ـ با این که ابلیس قسم خورد «فبعزتک لاغوین‍ّهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین» به عزتت قسم به جز بندگان مخل‍َصت همه را گمراه خواهم کرد ـ در جواب خواسته ی ابلیس که می‌گوید: «رب فانظرنی الی یوم یبعثون» پروردگارا پس مرا تا روز بعثت (قیامت) مهلت و طول عمر عطا فرما، به او مهلت می‌دهد و می‌فرماید: «فانک من المنظرین الی یوم الوقت المعلوم» آری تو را مهلت خواهد بود تا به وقت معی‍ّن و روز معلوم. در داستان مذکور نیز وقتی که گناه و مکر سودابه عیان و آشکار می‌گردد، کاووس به بهانه‌های مختلف از قتل وی در می‌گذرد.

اما این که چرا در ادب فارسی معمولاً زنان را نماد ابلیس می‌گیرند؟ چنان که در داستان مورد بحث و در داستان ضحاک گرفته شده است، باید عرض کنم دلیل واضح و روشنی که مبتنی بر تحقیق و پژوهش باشد در دست نیست، شاید به این علت است که روایت شده خداوند پس از رجم شیطان خطاب به او فرموده است: «ابزار نخجیر تو زنان‌اند» و یا از آن جا ناشی شده که قریش فرضشان این بود که فرشتگان دختران خدایند. با توجه به این که گروهی شیطان را از فرشتگان دانسته‌اند و یا تجربه‌های تاریخی از جمله منحرف شدن حضرت آدم به وسیله ی حوا (طبق بیان کتاب مقدس) و نفوذ و جاذبه ی قوی زنان در مردان موجب چنین بینش و نمادگزینی شده است. و الله اعلم.

هم چنین در این جا لازم می‌دانم اشاره کنم به این که اگر چه این بخش از داستان سیاوش تفاوت های بنیادین و اصولی با سرگذشت حضرت یوسف(ع) که در کتاب مقدس و قرآن بیان شده است دارد، اما نکات مشترک آن ها هم در حد‌ّی هست که به تطبیقش بیارزد.









جاوا اسکریپت